به جرات میتوان مدعی شد که تمام دستگاههای اندازه گیری با هر کاربردی، نیاز به واسنجی، صحت سنجی (پرووینگ - Proving) و یا تنظیم مجدد دارند، همانگونه که وسایل سنجش غیر صنعتی نیز برای حصول اطمینان از دقت و درستی عملکرد آن بایستی به طور مرتب تنظیم گردند. برای واسنجی هر کدام از ابزارهای اندازه گیری صنعتی و غیر صنعتی تدابیر و ابزارآلات متفاوتی پیشبینی شده است. از جانب دیگر دوره و بازهی زمانی لازم برای تنظیم مجدد ابزار اندازه گیری به عوامل متعددی بستگی دارد که به ویژه میتوان محل کاربرد و مورد استفاده دستگاه، عمر دستگاه، سازنده دستگاه، نوع متغیر مورد اندازه گیری، نوع حسگر و شیوه اندازه گیری، ساختمان دستگاه، امکانات محلی، دقت، صحت و درستی اولیه دستگاه را نام برد. گرچه سازندگان ادوات مختلف اندازه گیری، هنگام تولید آن، آزمایش و صحت سنجی های متعددی را انجام میدهند اما در حین استفاده از دستگاه نیز عوامل زیادی وجود دارد که ضرورت تنظیمات مجدد و تكرار آن را سبب میشود. در اینجا میتوان اشارهای داشت به قسمتهای مکانیکی و متحرکِ دستگاه که فرسایش احتمالی آن ضرورت تنظیمات مجدد را دوچندان مینماید.
در صنعت چهار کمیت اندازه گیری میشود که عبارتند از دما، فشار، سطح مایعات و جریان سیالات. اندازه گیری کمیتهای یاد شده هم به منظور کنترل آن در واحدهای فرآیندی است و هم میتواند به منظور نمایش آن کمیت باشد. اندازه گیری جریان سیالات از لحاظ تنوع شیوههای موجود و همچنین از نظر کاربرد انحصاراً دارای ویژگیهای خاص خود است. یکی از مهمترین کاربردهای اندازه گیری جریان سیالات، اندازه گیری آن به قصدِ فروش و صدور صورتحساب است. مهمترین و حساسترین کاربرد اینگونه ادوات، بهکارگیری آن در صدور مایعات و محصولات نفتی است که معمولاْ به صورت دو ملیتی خواهد بود. پنجم خرداد ۱۲۸۷ با بهرهبرداری از اولین چاه نفت (در شهر مسجد سلیمان) ایران نیز به طلای سیاه دسترسی پیدا کرد. حدود پنج سال بعد، اولین محمولههای نفتی به صورت ظروفِ در بسته در سال 1293 صادر شد. بعد از آن و به مرور، صدور نفت خام توسط کشتی از بنادر زیبای آبادان آغاز گردید. امروزه نفت خام، میعانات نفتی، فرآوردههای نفتی و محصولات پتروشیمی (آروماتیکها) جزو صادرات نفتی به حساب میآیند.
بروز یک خطای بسیار کوچک در اندازه گیری جریان سیال (مثلا در صادرات نفت خام یا فراورده)، میتواند ارقام بسیار بزرگی را در جابجایی و انتقال یک محموله ۷۰۰ هزارتنی به کشتی جابجا کند. لذا، حساسیت روی صحت عملکرد دستگاه اندازه گیری جریان که در مسیر انتقال محمولههای بزرگ نفتی یا فراوردههای نفتی بسیار بیشتر از دیگر دستگاههای اندازه گیری خواهد بود. با فرض فروش روزانه ۲ میلیون بشکه نفت خام، چنانچه خطای دستگاه های اندازه گیری فقط در حد ۰.۲۵ درصد باشد، حدود ۵۰۰۰ بشکه در روز خطا وارد محاسبات میشود. با در نظر داشتن ۵۰ دلار بهای هر بشکه، رقم ۲۵۰.۰۰۰ دلار در روز و ۹۱.۲۵ میلیون دلار در سال هزینهای است که بابت ۰.۲۵ درصد خطای اندازه گیری پرداخت میشود!
برای اینگونه تجهیزات به جای تنظیم (و هنگام آزمایش) یک ضریب تصحیح استخراج و محاسبه میشود. یک تفاوت عمده و در عین حال ظریف، بین واسنجی و صحت سنجی ادوات اندازه گیری وجود دارد. اغلب دستگاههای اندازه گیری دارای قابلیت واسنجی هستند، به این مفهوم که توسط پیچ گوشتی (سخت افزاری) صفردرصد و صددرصد گستره اندازه گیری تنظیم میشود (برخی ادوات نیز به صورت نرمافزاری تنظیم میشوند). اما تجهیزاتی که دارای کاربرد به عنوان کنتور هستند (ادوات اندازه گیری جریان) را به لحاظ مسایل حقوقی نباید بتوانیم دستکاری و یا تنظیم کنیم. اگر واسنجی را برای یک دستگاه اندازه گیری جریان در نظر بگیریم، از جمله شرایط مزبور میتوان اشاره داشت به واسنجی در جریانهای متفاوت با دما و چگالی گوناگون که در این حالت به ضریب تصحیح دست پیدا میکنیم. اما صحت سنجی معمولاً در شرایط واقعی فرآیند و با عبور دادن سیال با شرایط فیزیکی و شیمیایی واقعی از دستگاه اندازه گیری، به ضرایب مورد نظر دستگاه دست پیدا میکنیم. به بیانی دستگاه اندازه گیری جریان را با دستگاه اندازه گیری مبنا (که قبلاً تحت آزمایشهای واسنجی قرار گرفته است) سری نموده و عملکرد آنرا در شرایط واقعی فرآیند میسنجیم.
هدف اصلی ما از تعیین یک ضریب تصحیح یا MF برای دستگاه اندازه گیری جریان این است که با اعمال این ضریب در مقدار اندازه گیری شده، بتوانیم به ارقام واقعی سیال عبور داده شده از دستگاه دست یابیم. برای مثال، اگر داشته باشیم: MF=1.0003 یا MF=0.9995 این ارقام به مفهوم آن است زمانیکه شمارنده یک واحد از حجم سیال مطابق با ظرفیت دستگاه را نشان میدهد در واقع مقدار 1.0003 یا 0.9995 برابر از همان واحد حجم را از خود عبور داده است. میدانیم در ساخت و تولید دستگاههای اندازه گیری جریان سیالات، از فناوریهای مکانیک و یا اغلب رویکردهای الکترومکانیکی استفاده شده است. لذا این دستگاهها (بهویژه اگر قسمت متحرک داشته باشند) همواره در معرض خستگی، ساییدگی، زنگزدگی، خوردگی، پوسیدگی و هرگونه خسارات و فشار ناشی از سنگینی مایعات میباشند. پدیدههای یاد شده امکان تحمیل خطا در اندازه گیری توسط دستگاه ما را بهوجود خواهد آورد. اما چون دستگاه مورد نظر ممکن است برای اندازه گیری حجم سیالات گوناگون استفاده شود، بایستی منتظر واکنشهای متفاوتی از آن باشیم. بنابراین MF بهدست آمده برای اصلاح حجم اندازه گیری شده توسط دستگاه بهکار برده میشود تا حجم واقعی عبور داده شده را از طریق مقایسه کردن حجم مایع عبورداده شده در شرایط استاندارد با حجم واقعی مایع سنجش شده آن در بخش صحت سنجی تعیین نماید.
کاربرد MF در آن دسته از دستگاههای اندازه گیری است که خروجی دستگاه روی شمارنده و بهطور مستقیم به صورت یک رقم که بیانگر حجم است نشان داده میشود (کنتور). اما در پارهای از دستگاههای اندازه گیری جریان سیالات و از جمله دستگاههای توربینی، چون خروجی دستگاه یک سری پالسهای الکتریکی است در اینجا K-Factor تعریف میشود که این ضریب متناسب با تعداد پالسهای خروجی بوده و تنها از طریق صحت سنجی قابل استخراج میباشد. در اینحالت حجم واقعی سیال از طریق تقسیم تعداد پالسها بر K-Factor بهدست میآید:
V = n / K
یعنی، K-Factor به معنای تعداد پالسهای تولید شده به ازای هر واحد حجم است. از جهتی در برخی از دستگاههای اندازه گیری جریان سیالات نیز همواره از ضریب ثابت K-Factor استفاده میشود. مقدار این ضریب ثابت یکبار توسط سازنده دستگاه تعیین و در گواهینامههای صادره قید میگردد. بدیهی است که برای اینگونه دستگاههای اندازه گیری نیز از طریق صحت سنجی MF تعیین خواهد شد.
شیوههای معمول صحت سنجی
واسنجی و صحت سنجی دستگاههای اندازه گیری به منظور حصول اطمینان از ویژگیهای زیر انجام میشود:
- دقت، درستی و صحت عملکرد دستگاه
- قابلیت خطی بودن دستگاه
- قابلیت تکرارپذیری دستگاه
- قابلیت بازتولید دستگاه
- دسترسی به میزان تقریبی عدم قطعیت دستگاه
بهطور معمول برای واسنجی یک دستگاه اندازه گیری در آزمایشگاه، حداقل در پنج نقطه از گسترهی نامیآن دستگاه سنجش انجام میشود (صفر درصد، بیست و پنج درصد، پنجاه درصد، هفتاد و پنج درصد و صد در صد از گسترهی نامی)، اما معمولاً و به طور عام واسنجی دستگاههای اندازه گیری در بیش از سه نقطه خواهد بود. به این صورت ویژگیهای یاد شده به راحتی قابل سنجش بوده و با اعداد و ارقام قابل بیان خواهد بود.
در دستگاههای اندازه گیری جریان سیالات، شبیهسازی جریان و عبور دادن حجم مشخص سیال از دستگاه، تا حدودی مشکلتر از شبیهسازی دیگر کمیتهای مورد اندازه گیری میباشد. به بیانی، برای داشتن ارقام صحیح بایستی معیار سنجش و مقایسه همانقدر قابل اطمینان باشد که ضرورت برقراري پایداری جریان سیال در حین آزمایش غير قابل چشمپوشی است. برای سنجش بهطور کلی یکی از دو شیوه زیر مورد استفاده قرار میگیرد:
- صحت سنج های وزنی یا مقایسه عملکرد دستگاه با وزن استاندارد سیال عبوری
- صحت سنج های حجمی یا مقایسه عملکرد دستگاه با ظرف استاندارد
شکل1- تقسیمبندی انواع صحت سنج ها
صحت سنج یا پروور وزنی
در صحت سنج های وزنی وزن جابهجا شده مایع که با ادوات اندازه گیری وزن و با دقت بالا سنجیده میشود مورد استناد آزمایش میباشد.
مطابق با استاندارد API ، سه نوع پرووینگ وجود دارد:
- Displacement Provers or Pipe Provers
- Tank Provers
- Master Meter Provers
این دستگاهها که بر اساس مقایسه جرم سیال عبوری کار میکند مطابق با موازين استاندارد (ISO-4185 / API MPMS 4-4) طراحی و ساخته میشوند. سیال مورد استفاده در این روش، آب بدون املاح ، خالص و تمیز است. بعد از تثبیت میزان جریان عبوری از دستگاه، در یک لحظه و بهطور همزمان تغییرات وزن آب خروجی در یک مخزن با دستگاههای حساس و بسیار دقیق ثبت شده و درست در همین زمان میزان رقم نشان داده شده و یا تعداد پالسهای دستگاه نیز توسط رایانه ثبت میشود. با داشتن مشخصات فیزیکی سیال اصلی و مشخصات دستگاه و با اعمال این مشخصات به رایانه، محاسبات لازم جهت بهدست آوردن Meter Factor یا K-Factor انجام میشود.
صحت سنج یا پروور حجمی
صحت سنج حجمی، در صحت سنج های حجمی مبنای سنجش و مقایسه حجم ثابتی از مایع است که به حجم مبنا شناخته میشود و خود دارای انواع زیر است:
- Pipe Prover
- Tank Prover
این دستگاهها که بر اساس مقایسه با حجم ثابت و استاندارد عبوری از دستگاه کار میکنند، مطابق با دستورالعملهای استاندارد (ISO-6817 / API MPMS 4.2) طراحی و در زمان عمليات، حد تفکیک و یا تفكيكپذيری آن 0001/0 خواهد بود. به اين منظور، یا از محتویات یک مخزن با ظرفیت استاندارد برای مقایسه دستگاه استفاده میشود و یا از مایع با حجم ثابت و استاندارد که در یک لوله U شکل بین دو آشکارساز قرار دارد کمک گرفته میشود. در هر مرحله سنجش با عمليات «يك طرفه» و يا «دو طرفه» عبور سيال به ميزان استاندارد از دستگاه تحت واسنجی، امكان مشاهده 10.000 پالس در خروجی دستگاه وجود دارد. چنانچه ميزان سيال عبوری از دستگاه در حدی نباشد كه بتوانيم 10.000 پالس داشته باشيم، براي محاسبه MF قابل قبول و با تفكيک پذيری مناسب میتوان رفتار دستگاه اندازه گیری تحت واسنجی را با رجوع به اطلاعات به دست آمده تخمين زد. به اين منظور محدوديتهایی وجود دارد كه میتوان به استاندارد API-MPMS فصل 4-6 (تخمين مقدار كارآیی در نمونهبرداری) رجوع نمود.
مزایای این روش عبارت است از:
- با توجه به ثابت بودن مسیر و حجم مایع حبس شده بین دو آشکارساز و عدم امكان بخار شدن مایع، از دقت دستگاه کاسته نمیشود.
- دقت بالای دستگاه، بهعلت واكنش سریع و بهموقع عمل دو آشکارساز در مسیر گوی
- صرفهجویی در مصرف و دور ریز مایع بهکار برده شده برای آزمایش
- قابل حمل بودن و امکان استفاده از دستگاه در محل
میخواهیم بدانیم، چرا کاربران هزینههای بسیار زیادی را در تحقق امر صحت سنجی تحمل میکنند؟ این هزینهها که برای ایجاد شرایط واقعی فرآیند هنگام آزمایش و صحت سنجی پرداخت میشود برای حصول نتایج زیر خواهد بود:
- دستیابی به تغییرات احتمالی در رقم MF
- بازبینی و تحقیق در مورد تکرارپذیری، خاصیت خطی بودن و صحت یا درستی دستگاه
- رعایت قوانین قراردادی و قوانین بینالمللی در اندازه گیری جریان سیال به قصد فروش
- حصول اطمینان از رعایت نکات استانداردی و دستورالعملهای حاکمیتی
برابر با توصیه API دستگاههای اندازه گیری جریان سیال بایستی بهصورت دورهای صحت سنجی شوند. بدیهی است MF یک دستگاه نمیتواند برای مدت طولانی مورد استناد قرار گیرد. تغییرات احتمالی در رفتار دستگاه و عدم صحت در ارقام قرائت شده و غیر قابل اعتماد بودن MF میتواند ناشی از هر کدام از عوامل زیر باشد:
- تغییرات در میزان جریان سیال
- تغییرات در شاخصهای کیفی سیال، از جمله تغييرات در چگالی و چسبندگی آن
- تغييرات در ميزان دما و فشار سیال
- آلودگی سیال
- فرسودگی دستگاه
- انجام تعمیرات و تعویض قطعه دستگاه
- شرایط عملیاتی (بهطور عام)
منبع: برگرفته از مقاله «صحت سنجی در دستگاه های اندازه گیری جریان»
نوشته مهندس محمد حسن موحدی (دبیر انجمن مهندسان کنترل و ابزاردقیق ایران) و
دکتر امیر حسین زائری (عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال)
دیدگاه خود را بنویسید